طاها جان
پسرم این عصاره جان و تنم میاد تو آشپزخونه ،با صدایی بسیار ارام دم گوشم چیزی زمزمه می کنه.خم می شم و می گم :مامانی متوجه نشدم. می گه مامان این چند وقته منو صدا می کنی طاها .... پس جونش چی شد؟؟آخه چرا دیگه نمی گی طاها جوون!!!!؟؟؟ ای جان شیرین من ،مگر این زبان من توان قصوری به این عظمت را دارد که وجود نازنینت را چیزی جز طاها جان خطاب کند؟؟؟؟ باید حواسمو بیشتر جمع کنم ببینم با حرفهام چه پیغامی رو انتقال می دم ..چند نفرازما ادما با گذر زمان لحن و مهرمون تغییر کرده ..چقدر زیاد باید حواسمون به لحن و کلاممون باشه ... 23 بهمن پسرم اجرا داشت .اولین اجرای پیانو... من در تب و تاب و اضطراب... طاهاجانم بسیار خونسرد و متین و با اعتماد...