روزهای خونه تکونی
وای که چقدر خسته ام نازنین مادر.یک لیوان چای تازه دم و یک شعر زیبا،چقدر واسم دلچسبه،بعد از یک روز سراسر کار و خسته کننده..این چند روز مامانو ببخش که خیلی نمی تونم واست وقت بزارم،اما تا جایی که در توانمه سعی می کنم درحین کار کردن لذت هم ببریم از بازی با اسپری آب بجای شیشه شور و دستمال و جارو و... از مامان جون و بابایی کمک می گیرم تا شما رو در فضای بیرون بگردونن و....چشم بهم بزنی،خونه تکونی تموم می شه،میوه دل مادر. عاشقتم و دوست دارم،نازنین نگارم. از خوندن شعر فریدون مشیری سرمست شدم،حیفم امد شما نخونی ای شیرین تر عسل،طاهای من::: ...