آقا طاهای نازنینآقا طاهای نازنین، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره
مریمنازمریمناز، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

طاها،زیباترین هدیه خداوند

ابتکار نقاشی

1392/8/14 23:33
نویسنده : ماما شقایق
356 بازدید
اشتراک گذاری

قصه ما از اونجایی شروع می شه که .....

طبق برنامه هفتگی دوشنبه ها یکی از روزهای حموم ماست.البته حموم  که چه ارز کنم،::

ابتدا به فرمان پادشاه نقاش ما: داَاااخت یعنی  می خواهیم نقاشی بکشیم،بعد با فراق خاطر و اشاره به سمت وان ::ایندا ایندا یعنی وان علیا حضرت باید آماده شود برای مرحله آب بازی و بعد ::ماما ماما با انگشت اشاره به سمت شلنگ اختصاصی عالی جناب یعنی بده بیاد اون شلنگ ما را.ومادر فرمان بردار سر شلنگ توالت فرنگی بی نوا را به هر زور و فشاریست درون شلنگ عزیز تر از جان سرورمان می کنیم و آب را میزان کرده ،ولرم؛به دست  ایشان میدهیم و هر از گاهی ولرم بودن آن را چک می کنیم،امان از لحظه ای که کمی این آب سرد یا گرم باشد .آبروی ما را می برد این شاهپسر.با صدای بلند و اخمی بر چهره می گوید:: اووووووف.بووه.حال چه سرد باشد! چه گرم! مادر بی نوا با کلی عذر و معذرت سریع انجام وظیفه می کنیم واما .......

:::عکس هنری در نقل از یک آثار هنری:::

:::اینگونه مهر می کوبد این نازنین نگار:::

این بار بعد از کمی نقاشی و رنگ زدن بدن و ترکیب رنگ ، پسرک زودتر از  همیشه طلب آب کردند و ما هم که همچنان از فرصت استفاده کرده بودیم به کارهایمان می رسیدم دریغ کردیم ....هر از  گاهی قربان بلای شاهزادهمان می شدیم و باز ادامه کار.پسرکمان نیز رنگ بر کف دست و پا مکشیدو و مهری بر دیوار می زد و کلی لذت از تماشای آثار هنریش می برددقایقی گذشت و ما با دوربین نازنینمان که همیشه همراهمان هست وارد محفل سرورمان شدیم که دیدیم ببببببببببببببله؛آقا هرچه از ما آب و شلنگ خواستند ما درغ کردیم.خود دست به کار شدند و از آب وجود خود برای رقیق کردن رنگ استفاده کردند بله درست حدس زدید با کمی جیش ناقابل پیکاسوی ما به آثار زیبایی دست یافتن.رنگها رقیق شدند وچه زیبا با هم ترکیب گشتند.حیف و صد حیف که پیکاسو زنده نیست تا از خلاقیت شما درس فراگیرد.راستی چندی پیش در تلویزیون دیدیم نقاشی رنگ را از بینی وارد میکرد و از چشمانش بر روی بوم،آثار گرانقیمت نقاشی می ساخت .شاید او نیز مادری چون من داشت..شاید؟؟!!

.حال از همین جا این سبک نقاشی را بنام علیا حضرتمان طاها خان ثبت می نماییم.نکند خدای ناکرده قصد سرقت ابتکار سرورمان به ذهنتان برسد.ها

دلمان خواست چون متن هنریست، اینطوری نوشته باشیم.

رنگ سبز زیر توپولیهای پسرکمان نتیجه ترکیب رنگ آبی و زرد و کمی آب وجود و خلاقیت اوست.

شلنگ مورد نظر نیز قابل رویت است.

(توضیحی در رابطه با رنگهای انگشتی:رنگهای انگشتی آریا رنگهای خوبی هستن ،می تونیم خودمون هم آماده کنیم ،اما چه کاریه حالا.بعدا بزرگتر شد این گل پسر ما با هم می سازیم .اما در سه رنگ اصلی تهیه میکنم. تا با بازی  ترکیب رنگ ها رو هم یاد گرفته باشیم.مثلا آبی و زرد ،سبز می شه و....)

بعد نوشت : هر از چند گاهی، تقریبا هر ماه یکبار حمام ما تبدیل به پیرایشگاه می شود.چه می کند این مادر هنرمند؟؟!! درخت چنار را تبدیل می کنیم به حیاط خلوت.وپسر عزیزتر از جانمان با هر مدل مویی زیباست واین مهر تایید می نهد بر بی تجربگی مادر.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله جون
15 آبان 92 16:51
عاشقتم نقاش کوچولوی خاله،چقدر لختت خوردنیه وااااااای،اگه دم دستم بودی که همه جاتو گاز میگرفتم وروجک