هنرمندِ دلبندِ مادر -3

نازنین مادر ،مثل مادر عاشق رنگ و ترکیب رنگ و نقاشی هستی..زیبا می کشی،رنگ می دهی و جان به نقاشیهای زیبایت..

گاهی با قلم،گاهی مداد شمعی،گاهی خودکار و خط کش،و ....با عشق رنگ در رنگ می زنیم،دریایی می کشیم آبی و سبز و ماهی هایی رنگارنگ...جوجه هایی می کشیم و دانه هایش با توست..چهرهای می کشی با شعر چشم چشم دو ابرو....

غرق می شوی در نقاشی و من عاشق این قوطه ور شدنت در رنگ هستم..

و اینهم یکی از تابلوهای نقاشی مادر زمانی که دستی به قلمو داشتم..اما افسوس  که سالهاست از این لذت دور افتادم،مخصوصا با حضور نازنینت ،ان شاالله روزی فرا خواهد رسید که با هم تابلویی خواهیم کشید..

مهر هویجی و  تابلو سنگی و گل:::

یک کلاس نقاشی راه انداختم با دوستای همسایمون تا با هم از لذت نقاشی بهره ببریم،..

با هویج یه مهر واست ساختم و کلی مهر زدی تو برگه های خودت و دوستانت..

واینهم نقاشی با گواش دوستانت بر روی سنگ.. و نقاشی مامانی و طاها جون توسط بطری نوشابه و گواش

بعد از معاینه با ابزار پزشکیت،شروع می کنی به نوشتن نسخه و من مادر صدها بار قوربون بلای اون قدو بالات می شم و هزاران بار می میرم برای اون دستای فندوقیت که با اون انگشتات دوای درد مادر رو می نویسی..

کاردستیمون  رو رنگ می کنیم ...

کار با انبر::

با کاغذ تخم بلدرچین می سازیم و گوله کردن و پاره کردن کاغذ نیازبه مهارت داره که شما عزیز دل مادر کم و بیش از پسش بر می ایی...

و باز هر چیزی که به دستمون برسه رنگ می کنیم و لذت می بریم...

خانه کاغذی::

با تکه های کاغذ کادو و اشکال هندسی ،کاردستی  خانه می سازیم...

پتینه اسفنجی:::

خواستم با نی نقاشی بکشی،کمی فوت کردی و بعد رفتی سراغ قلموت..قلمو مادر رو هم اوردی و دادی دستم و گفتی نقاشی بکش مامانی..وای خدای من اینقدر زیبا سخن می گی که ادم دلش می خواد فقط شنونده صدات باشه...

واسفنجی رو به شکل قلب و دایره برش دادم و با اونها کل کاغذ رو رنگی رنگی کردیم..چقدر خوش گذشت..

شما در این عکس مشغول چلوندن اسفنج هستی و مادر مشغول به نگاه کردن این حوری بهشتی هستم..

خدایا خانه ای را بی امید وا مگذار...