آقا طاهای نازنینآقا طاهای نازنین، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره
مریمنازمریمناز، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

طاها،زیباترین هدیه خداوند

برنامه ریزی

1396/10/25 11:54
نویسنده : ماما شقایق
260 بازدید
اشتراک گذاری






پسرکم فرشته مهربان مادر.مدتیست درحالو هوای نظم دادن به زندگی و طبقه بندی کردن خواسته های دختر و پسر جانمان هستم..طاها جون مدرسه می ره و من چند ساعت با او هستم.مریمناز ازصبح باهام هست و بیشترین زمان صرف او می شود که مقتظی سن دخترکم هست پس باید بازیهای تخصصی صبح و بازیهای طاها جون بعد از ظهرها و کتاب طاها جان و ...در زمان عصر که پسر جانمان تکالیفش رو انجام دا ده وو از ابتدای هفته برنامه ریزی می کنم برای آخر هفته .یا سینما و یا خانه بازی و شهرکتاب و یا تیاتر و ....هر آنچه که فرهنگی باشد بعلاوه صرف شام آزاد در رستوران یا فست فودو ...آزاد از ان لحاظ که انتخاب با جان شیرینمان است


درختی یافتیم با میوه و شایدم گلی بلند مثل یک گوشواره.
ازلاعاتم از طبیعت خیلی کم است .پس با کتاب باید در طبیعت قدم بذارم.نام دو درخت رو می دونستم مثل کاج نویل که پسر جانمان گفتن و دیگر کاج سوزنی .اما این یکی رو دیگه نمی دونستم..تا بگردم و بیابم..




واین گل که از مامان آنیتا جون یاد گرفتیم بهش می گن گل انار.
کتاب خواندیم بانام *دردسر با بزرگترها* که انتخاب پسر شیرینم بود.خدا می دونه چقدر با ما مشکل داره که این کتاب رو انتخاب کرده بود






و شب پنجشنبه طبق برنامه خانه بازی و خرید چند کتاب ارزشمند که تا یک ساعت بعد از خواب بچه ها خوندمشون و در نهایت شام و منزل...
دختر شیرین خونمون این فرشته کوچولوی آسمونمون مهمون ما بود،چون مامان جون منزل نبودن که پیش ایشون بمونن.
توی راه برگشت طاها جون گفتن.مامان امروز روز خیلی خوبی داشتم .از صبح تا حالا.خیلی بهم خوش گذشت..
خدایا شکرت
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)