تولد بابا جون
پشتم به تو گرم است. نمیدانم اگر تو نبودی، زبانم چطور میچرخید، صدایت نزنم!
راستش را بخواهی، گاهی، حتی وقتی با تو کاری ندارم، برای دل خودم صدایت میزنم؛ بابا!
آنقدر با دستهایت انس گرفته ام که گاهی دلم لک میزند، دستانم را بگیری.
هر بار دستانم را میگیری، خیالم راحت میشود؛ میدانم که هوایم را داری و من میان ازدحام غریبی، گم نمیشوم و تو هیچ وقت دستم را رها نمیکنی... .
دوستت دارم بابا جون،تولدت مبارک
ممنونم ازت خدا جون و ممنونم ازبابا جون که با همه دغدغه کاریت ،آرزوی زیارت آقامون امام رضا (ع) رو برامون فراهم کردی.ممنونم همسرم ،دلم لک زده بود واسه گنبد طلایی ضامن آهو.... خدا قسمت همه عاشقا کنه...
از زمان گذراندیم تولد یک پدر مهربان و دوست داشتنی و بسیار عزیز ،پدری با نام باباجی و گاهی بابا جون و گاهی حمیییییییییییییییییییید .از صمیم قلبمون و ته ته دلمون دوستت داریم و عاشقانه عاشقت هستیم ،بابای نمونه تولدت میارک.....