آقا طاهای نازنینآقا طاهای نازنین، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره
مریمنازمریمناز، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

طاها،زیباترین هدیه خداوند

کسب مهارت

1392/6/12 1:55
نویسنده : ماما شقایق
382 بازدید
اشتراک گذاری

طاهای شیطون بلای ما امروزها حسابی شیطون شدی.کارت شده فقط و فقط دلبری.اینروزها بیشتر تمرکزم به بازی با شماست .بازی که آموزشی باشه و با هدف قبلی مهیا شده باشه.اصلا از این ماشین شارژیها که بچه رو می نشونن توش و راه میبرن خوشم نمی یاد .اخه یه بچه چی می خواد از این کنترها در بیاره.چه آموزشی رو می خواد به همراه داشته باشه؟چه مهارتی رو کسب کنه؟سعیم بر اینه که آروم آروم مهارتهای منتسوری رو با هم در غالب بازی کار کنیم.مثل خوردن غذا با قاشق ،مسواک زدن،ریختن حبوبات داخل ظروف مختلف ،شنیدن صدای آلات موسیقی مختلف و .... بازی کنیم و بازی.یادمون باشه که زود می گذره این دوران خوش کودکی .و چقدر فرصت عالی واسه ما آدم بزرگاست که دوباره کودکی کنیم و لذت ببریم از این دوران زود گذر.

این ستاره های خندان وسیله مناسبی واسه سرگرمی ماست .مامان سازه می سازم و شما خراب می کنی .اینم یه بازی دیگهاوه.این قوطی شیر خشک رو هم از روی در پوشش برش دادم تا با انداختن ستاره ها به داخلش به شادی تو ،پسرک مهربونم افزوده بشه.و در کسب مهارت تمرکزت قدمی ور داشته باشیم.ماچ

علاقه زیادی به صدای بلز داری .وبا کشیدن دستت روی بلز آهنگ دلنشینی واسه من و بابایی می نوازی، می میرم واسه اون انگشتهای هنرمندت عزیزم. کلی واسه خودمون می زنیم و می رقصیم (در کمال اعتماد به نفس داشتن ). بلز بیچاره چی می کشه از دست ما مادر و پسر.قهقهه

                    

همیشه معتقد بودم باید بچه ها در خوردن آزاد باشند و از خوردنشون لذت ببرند.مطمیینا تر و تمیز کردنت اونهم سه وعده در طول روز کار سختیه،اما به خوشی تو نازنین نگارم  می ارزه. اینهم یه نوع مهارت واسه کنترل دست و.... (این عکس تو مهمونی روز 5 شهریور منزلمون گرفته شده)

                                         

و اما نوشیدن با نی .مامان فقط یکبار جلو شما نوشیدم و شما برکت زندگیمون،پری رویاهای من، با کلی خوشحالی از مامان لیوان رو گرفتی و نتیجه این شد....

       

گوارای وجودت ،دنیای دوست داشتنی مامان که خوشیت بند یه جرعه آبه.

                           

از استخر بادیت چند منظوره استفاده می کنیم. وقتی لب ساحل بودیم متوجه شدم از ماسه یک حس چندش آوری پیدا می کنی ،این شد که فکری اندیشیدم تا با ماسه دوست بشی و کلی بازیهای ساحلی کنیم .آخه حیفه آدم لب ساحل بره ،اما ماسه بازی نکنه....

خدا رو شکر .اینهم از ماسه بازی ما که توی ایوون خونه برگذار کردیم.البته اگه ما رو به جرم ماسه دزدی از ساحل نگیرنساکت.همش یه ساک دستی ازماسه های ساحل کم شد که می دونم خدای مهربون به ما می بخشه.

             

شیرین عسل من،اول آشغال می ریزی وبعد با دستمال تمیز می کنی.ممنون از کمکت عزیز جونم.یار مهربونم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان نیلا
3 مهر 92 23:47
قلک ستاره های خندان یده خیلی خوبیه برا سرگرمیشون نیلا هم خوشش اومده بود اما هنوز براش جاشو درست نکردم


ممنون از لطفت عزیزم.به زودی با یه پست جدید به نام بازی شادی بازی،در خدمت تموم مامانای گل هستم.