طاهای 17 ماهه
چه کرده ای با من،طاهای من که اسیرت شده ام .یک ساعت دور از تو مثل یک سال بی توست.گریه ات را بهانه ای می کنم برای دور نشدن از تو.نگاهت سراسر انرژی ست.صدایت ،صدایت خوش اهنگترین ملودی دنیاست.
آخ خ خ خ خ ،لبخندت ،چه بگویم از او که می برد مادر را به بهشت....
دوستت دارم .دوستت دارم.دوستت دارم.روزی را به یاد نمی آورم که ده ها بار صدایت نکرده باشم: طااااهههههههها... .نگاهم می کنی،و مادر می گویم:طاها دوست دارم.لبخندی می زنی و به ادامه کارت می پردازی.و آرامش نگاهت و لبخندت، ساعتها مرا بس است .دگر هیچ از خدا نمی خواهم.
و باز خدایا شکرت..
تولد 17 ماهگیت مبارک،زندگی من.ناز دونه من.به داشتنت افتخار می کنم و به خودم می بالم،از بس که ماهی.
اینطوری تی وی می بینی....
هوا غیر بارونی ،حتماً یه دور می ریم دَ دَر....
دِاَخت می کشی و پاک می کنی.....
عین بابایی می خوابی.ای کاش مثل بابایی خوش خوابم بودی
کادو تولد الهه جون رو که بهش نمی دادی،تل سرشم گرفتی و چقدر عروسک رو دوست داشتی و تند تند می بوسیدیش.الهه جونم در کمال خانمی به شما چیزی نمی گفتن.ممنون عزیز دل خاله.....
تولد 17 ماهگیت مبارک،زیباترین هدیه خداوند...