25 دی ماه
بنام خدای مهربانم،که هر چه از مهربانیش بگویم کم گفتم.یک ماه پیش در چنین روزی نازنین خاله به دنیا آمدی،و خیال همه را از وجودت و سلامتیت راحت نمودی و چقدرزیبا روزی بود تولد تو،کیان نازنینم.طاهای من ،علاقه ات به پسر خاله ات باور کردنی نیست.دلت می خواهد هر جا که او هست ،تو نیز باشی.عاشق انگشتان پا و دستش هستی.انگار راستی راستی می دانی او پسر خاله ات است.دلت می خواهد او را روی پایت بگذاریم و یا روی نی نی لای لای تا او را بهتر و از فاصله 20 سانتی ببینی،و در این زمان چه آشوبی در دل من و خاله جون است که نکند از عشق زیادت کاری کنی با نی نی جان که نباید بکنی.
نازنین خاله کیان خاله،عزیز جونم، اولین ماه گردت مبارک.چقدر دلم واسه شنیدن ملچ ملوچ موقع شیر خوردنت تنگ شده.عاشق اون حرص واسه شیر خوردنتم،عاشق غر غر کردناتم،وقتی چشم وا می کنی و فقط و فقط چشمات نبال مامانیه و بس .اول گلوت رو چرب می کنی و بعد کاملا چشماتو وا می کنی.نفسی نفس.
خاله به فدای نگاهت.شروع دومین ماه زندگیت مبارک.......کیان جان........
.یادم می آید آخرین لحظات در کنار کیان عزیزمان بود و هنگام صرف ناهار،که با اصرار کفگیر پلو رو از ما خواستی،ما هم که نه گفتن بلد نیستیم. خلاصه کفگیر را بردی سمت دهان نی نی جان و از دهانت صدای به به در اوردی.آخخخخخخخخخخخ که هلاک این مرامتم.
بدون اینکه
به همه تعارف کنی ،غذا از گلویت پایین نمیرود.یادم نمی آید من یا باباییت اینگونه عمل کرده باشیم.خدا رو شکر به ما نرفتی مادر به قربانت.
این کیان بیست روزه ماست.یه شیرینی ناب
کیک جشن شب ده کیان جون......
عکس کیان ده روزه ما.جوجه خاله
کیان خاله در جشن خودش.اول ربیع الاول.
.....دوست داریم کیان جون.....