آقا طاهای نازنینآقا طاهای نازنین، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره
مریمنازمریمناز، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

طاها،زیباترین هدیه خداوند

چتر

1392/6/30 13:11
نویسنده : ماما شقایق
193 بازدید
اشتراک گذاری

نم نم بارون می باریدوشما وبابایی کنارم بودید و چقدر دونه های بارون واسم دل نشین شده بودن.واسه اولین بار چتر رو با دستات نگه داشته بودی و چه حس قشنگی داشتی. به هیچ کس اجازه نمی دادی چتر رو تو دستش بگیره.بابا تموم روز با ما بود چون بیست و سوم ماه مبارک رمضان بود و بابایی تعطیل. به اتفاق مامان جون رفتیم زیارت کلارآباد.این سومین باری بود که به زیارت آقا سید عبدالوافی می بردیمت.اولین بار تو شمک مامانی بودی.دومین بار تاسوعای حسینی بود.

و سومین بار همین دفعه بود .خیلی جای زیباییه.همین که می دونی یکی از نوادگان امامان معصوم ماست یه حس خیلی خوب به ادم می ده. خدایا این حس های خوب رو از ما نگیر.

از اتفاق خوب،مامان شیما و پرهامی قند عسل و بابا محمد رو هم اونجا زیارت کردیم.و کلی از دیدنشون خوشحال شدیم.

این بی انصافی نیست که فقط عکس های باباها رو می زارم تو وبلاگت پسرم؟؟

حالا که اینطوره اینم مامانا.........

اولین باری که بدون بابایی و دو تا مامانا با قند عسلامون رفتیم کنار دریا.واقعا هر دوتامون حلاک شدیم از بس شمادو تا وروجک پر جنب و جوش بودید.اوایل تابستون این عکس رو گرفتیم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

بابا حمید
5 مهر 92 10:54
2پدر خوب و 2پسر خوب و جیگر