آقا طاهای نازنینآقا طاهای نازنین، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره
مریمنازمریمناز، تا این لحظه: 7 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

طاها،زیباترین هدیه خداوند

ماه رمضان،شروعیست دوباره

سلام نام خداست.... شبهای قدر را دوست می دارم..نمی دانم اگر خداوند این شبهای عزیز و پر خیر و برکت را در 365 روز یکسال عمرمون قرار نمی داد با چه رویی سال جدید رو آغاز می کردم..عید فطر را بسیار دوست می دارم..برایم شروعیست دوباره..شاید شاید واقعا در این شبهای عزیز بخشوده نشوم ،اما من همیشه انسان امیدواری هستم..همیشه به رحمت و بخشندگی خالق مهربانم ایمان دارم..می دانم که این حال خوش بعد شبهای قدر ،از در رحمت اوست..پس امید به ببخشش دارم و حالم خوبتر از همیشه می شود... روزهایی که دل به غیبت نمی دهم و دعای خیر می کنم ،از بدیها متنفر تر از همیشه می شوم و عاشقتر از همیشه به زندگی نگاه می کنم و آنجاست که به نظم و دقت نظر و این همه حکمت خداوند...
10 تير 1395

پارک

بنام خدا  سلام. داخل پارک می شیم با جگرگوشه یمان..محتاط است .خاطره خوشی از پسر قلدر پارک نداره.من مادر می دونم چرا به سمت وسایل بازی نمی ره..اما چیزی نمی گم.دیدن لذت بازی بچه ها خودش لذتی داره.. پاپ کرن درست کردم با کره ،که اگر بچه ها و مامانهای کیسه بدست رو دید و هوس کرد،دم دستمون باشه وبا چند نکته پزشکی تقدیم دونه انارمان کنیم..مادری رد شد،ساک دستی چه عرض کنم یک کیسه زباله از انواع چیپس و پفک و هله هوله همراش بود. پسر جانمان تا چشمش به کیسه رنگ و وارنگ افتاد طلب پاپکورن کرد..ما هم خوشحال که چه آینده نگری کردیم .اولین پاپکورن رو تا به دهان بردیم،پدر بزرگ مو سفیدی با نوشون از راه رسیدن،یک لبخند به پاره تنمان ا...
31 خرداد 1395

سپاس از خدا

کتاب قبل خوابمان را خواندیم..مامانی می شه یکی دیگه.. بله عزیزم..صدایمان را پیر می کنیم..بچه می شویم..گرگ بدجنس و ...هر چه در کتاب است صداگذاری می کنیم..آخر این میوه دل مادر،این شکوفه بهار نارنج مادر اینگونه بیشتر دوست می دارد..لبخندی می زند از سر کیف.. چالی می افتد بر لپش که مرا یاد لطف خدایم می اندازد..با هیچ چیز عوض نمی کنم این چال را.. پیکاسو مادر خودش را کشیده،فدای آن ستاره پیشانیت،ستاره قلب مادر.بهار 95 قبل از خواب و قبل از شنیدن لالایی شبانه  شکوفه انارم،که سوره یاسین است و در ادامه ختم قران مادر،سپاس می گوییم خدایمان را ،آن یگانه معبود بی همتا را،آنکه یادش آرام جان است.. مادر شروع کرد  :: ...
14 ارديبهشت 1395

آزاد و رها

"" اگر دوباره می زیستم ،زندگی را آسانتر می گرفتم..به مسافرتهای بیشتری می رفتم .از کوههای بیشتری بالا می رفتم..در فصل بهار زودتر پابرهنه بر روی زمین راه می رفتم،لذت می بردم و تا می توانستم کودکی می کردم،زیرا  فهمیدم شادی از خرد برتری دارد""       نویسنده آمریکایی  رادیوی عزیزمان،مونس سالهای جوانیمان در حال پخش بود ،البته نه اینکه الان پیر شده ایم.خیر ،هرگز.یک بانو هیچ وقت پیر نمی شود.این یک اصل است.  گوینده خوش صدا این مطلب رو از کتابی خواندن.خوشمان آمد ..حرف دلمان بود.. پس بی دلیل جگرگوشه دلمان را رها نکردیم بر روی شن و ماسه ،آن هم با پای برهنه.آن هم در فصل زمستان ..بهار که ...
13 ارديبهشت 1395

اردیبهشت،بهشت خداست

بنام خدا تاریخ عکس :::بهمن 94 ساعت 6 صدای موبایلم برای خواندن نمازم بیدارم میکنه.توی دلم می گم فقط 5 دقیقه دیگه بخوابم،نه بیشتر ..شیطون خیلی خوب کارشو بلده..کور خوندی آقا..آهنگی واسه بیداری نمازم گذاشتم که عمرا با شنیدنش خواب بمونم. نماز صبح رو در اتاق پسرم می خونم..با زمزمه ای بلند.دعا و زیارت روز و بعد سوره واقعه...وضع بازار خراب است ،باید بیشتر از سابق سوره واقعه رو تلاوت کرد. عزیزی می گفتن هر زمان وضع جیبم خراب می شود،محال است این سوره مبارک رو بخونم و جواب نگیرم .. کلی کار عقب افتاده دارم اما وقتی نزدیک اتاقم می شم، انگاری پلکام سنگین می شن..اما نه.امروز نه..هوا عالیه..فوق العادست.بهاریه ،اردیبهشتیه.می فهمی ا...
12 ارديبهشت 1395

سلامی دوباره....

بنام خدا سلام.سلامی دوباره بعد از یک غیبت طولانی..کی فکرش رو می کرد که اینهمه غیبت و ننوشتن رو بشه تحمل کرد ؟اما شد..چقدر شرایط و روحیات انسانها تغییر پذیره ..الله اکبر از این موجود دوپا.. سعی دارم کمی مطالب وبلاگمون رو به سمت تجربیاتم سوق بدم و در کنار خاطرات شیرین و تلخمون راهکار برخورد با مشکلاتمون رو بازگو کنم.. اینم یکی از نشانه های تکامل بنده و تغییر رویه. عکس 3 سال و 3 ماهگی اقا طاها چقدر گرد و خاک نشسته بود به این خاطراتمان..قول نمی دهم که مرتب بنویسم،اما سعی خواهم کرد ..چون می دانم روزی،ماهی ،سالی این خاطرات شیرین بدردم خواهند خورد... ...
28 آبان 1394

سهراب سپهری ،زیبا گفت:

اهل کاشانم روزگارم بد نیست ... اهل كاشانم. روزگارم بد نیست. تكه نانی دارم ، خرده هوشی ، سر سوزن ذوقی . مادری دارم ، بهتر از برگ درخت .دوستانی ، بهتر از آب روان .     و خدایی كه در این نزدیكی است :   اهل کاشانم روزگارم بد نیست ... اهل كاشانم. روزگارم بد نیست. تكه نانی دارم ، خرده هوشی ، سر سوزن ذوقی . مادری دارم ، بهتر از برگ درخت .دوستانی ، بهتر از آب روان .     و خدایی كه در ...
15 فروردين 1394

بهار زیبا می اید...

بنام خالق زیباییها.. بهار زیبا تو راهه..و این بهار برایمان زیباتر از قبل خواهد بود.ان شاالله،تنها به خاطر حضور سبز توست،صحبت می کنی به چه زیبایی،که تنها خدا داند و بس ..درٌ و گوهر از لبانت جاری می شود و قند در دل من و بابایی،آب.به همدیگه نگاهی می کنیم و از شوق سخنان زیبایت،لبخندی می زنیم از سر شوق.. دغدغه های قبل از عید رو دوست دارم.حال و هواش رو دوست دارم.بوی تازگی تو خونه ها موج می زنه.بوی خونه تکونی.فرشهای اویزون از تراس خانه ها،گل فروشهای کنار خیابان، گلهای همیشه بهار و پامچال و بنفشه های رنگارنگ،سنبل های خوش عطر روی هفت سین،بلوارهای پر گل خیابون و....دست فروشهای امیدوار به فروش شبهای عید..سبزه های گوناگون و ماهی های قرمز ،پری...
27 اسفند 1393