آقا طاهای نازنینآقا طاهای نازنین، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره
مریمنازمریمناز، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

طاها،زیباترین هدیه خداوند

طاهای 24 ماهه ما

این تصویر پریچهر توست دنیای مادر،در دومین سال زندگیت..به همراه پزشک مهربانت دکتر دریانی نژاد،که حق بسیار بر گردن ما دارند.. مردی شدی واسه خودت.مستقل عمل می کنی.دوست داری تو تمام کارها منجمله چیدن میز و سفره گذاشتن،درست کردن غذا،آب دادن گلها و جارو کردن،گردگیری منزل و ....کمکم کنی. یاد کارتون گوریل انگری افتادم،یادش بخیر،چقدر دوسش داشتم. بیشتر از همیشه دوستت دارم بخاطر مبازره ای که با نخوردن مَ مَ می کنی و به خاطر اون آغوش گرمت که همیشه مادر رو هزار بار دیوونه و عاشقتر از قبل می کنه.وقتی دستاتو باز می کنی و بدو بدو می یای طرفم و با اون زبون شیرینت می گی بگل من می میرم واست... واسه ماشینات پارکینک دو ط...
20 مرداد 1393

تولدهای دو سالگی

پسرم،میوه دل مادر.. دو بهار،دو تابستان،دو پاييز و دو زمستان را ديدي!!! از اين پس همه چيز جهان تكراريست ؛ جز "مهرباني" انشاالله زیر سایه قرآن ،عاقبت به خیر بشی،جان مادر... طاهای قلبم دستان کوچک ات آن نگاه معصومت خنده های بی بهانه ات دویدن های چابکت آن صورت معصوم بی آلایشت مرا در خود در ابدیت تکرار کرد تو پشتوانه آرزوهای منی تو صدای مبهم درون منی تو معنی تمام عاشقانه های منی عاشقانه دوستت دارم امسال از همون ابتدا قصد بر جشن تولدی بزرگ نداشتم،به چندین علت... اول اینکه زندایی جون و دایی جون به خاطر نی نی تو راهیشون که چند روزی&nb...
8 مرداد 1393

عید سعید فطربر همگان مبارک.....

کم کم غروب ماه خدا دیده می شود صد حیف ازین بساط که برچیده میشود در این بهار رحمت و غفران و مغفرت خوشبخت آنکسی ست که بخشیده میشود و چقدر سخت است که این عزیزترین عید را بدون آن عزیزترین غایب از نظر بگذرانیم .... اللهم عجل لولیک الفرج خداحافظ ای ماه غفران و رحمت خداحافظ ای ماه عشق و عبادت خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوها خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه خداحافظ ای بهترین ماه الله هرچند که من گناهکارم یا رب بر رحمت تو امیدوارم یا رب بر وسعت عفوت چه نگاه اندازم بر کرده خود نظر ندارم یا رب (ماه عشق، ماه صفا، ماه نور و ماه نزول برکت تمام شد، خدایا ما را دریاب) عید اولیاءالله م...
7 مرداد 1393

بِییم دشت.....

این جمله شما ،در دو روز قبل از رفتن به سرزمین پدریت، رشته.سرتو به چه خوشگلی کج می کنی و به چه دلبری به مامان می گی ::مامانی بِییم دشت...بِییم؟؟ حال چرا؟؟؟ خوب معلومه با وجود بچه های عموهای عزیز و عمه جون و....منم جای شما بودم همش دلم رشت می خواست.. همش تو خونه راه می ریو می گی :پاسا .ماسا(پارسا و مهسا).البته نا گفته نمونه که اون بنده خدا هام واست سنگ تموم می زارن و با همه سازهای شما می رقصن...ممنون عزیزای زن عمو.. دوستون دارم.. آخرین هفته قبل ماه رمضون همه با هم دسته جمعی رفتیم دَدر.با وجود گرمی هوا اما خیلی به شما و ماخوش گذشت..ابتدا به زیارت اهل قبور رفتیم  ....   وبعد یک مکان تفریحی ب...
30 تير 1393

شبهای قدر

برخیز! بیدار شو! گوش کن! صدای بال فرشتگان را می شنوی؟ نگاه کن! باران نور را می بینی؟ عطر حضور را احساس می کنی؟ بزخیر و بر سجاده دعا بگشا دلت ر ا به او بسپار و وجودت را غرق تمنا کن!   امشب آسمان به زمین نزدیک می شود و کریمانه، دل های کویری را ستاره باران می کند. امشب، شب قدر است ؛ شبی که برتر از هزار ماه است، شبی که برتر از تمام عمر توست، شب تولدی دوباره،   “ شب های قدر “، اوج این پر گشودن در فضای نیایش و عبودیت است و شکوفایی “رحمت الهی” بر بندگان. رمضان، موسم پر برگ و بار بازگشت...
29 تير 1393

تولد 2 سالگی

هفتصد و سی روز با تو نفس کشیدم،هفتصدو سی روز با تو زندگی کردم و در این روزهای حیاتی بود که فهمیدم عشق یعنی چه،معشوق یعنی که؟مادر یعنی چه؟گذشت و صبوری را تو به من فهماندی و در این روزهای شیرین، چشمان زیبایت شدند نور چشمان من و وجود نازنینت ،امید قلب مادر..... حضرت فاطمه که درود خداوند براو باد در حدیث کسا فرزندانش را میوه دلم می خواند..وراستی مگر فرزندان چیزی جز میوه ی دل هستند؟؟ خدا جانم مگذار که این میوه های آسمانی ما را از یاد تو غافل کنند و مگذار که در راهی جز به صلاح خویش قدم بر دارند. میوه دل مادر ،طاهای قلبم تولد 2 سالگیت مبارک.. و اما این شما واینهم طاهای نازنین نگار بابایی و مامانی که وجودش ترانه زندگیم...
27 تير 1393

دریای زیبای ما

خدایا شکرت که اگر چه تو شهرمون امکانات زیادی نیست،اما یه دریا داریم که قد دنیا می ارزه...امسال اولین بار که رفتیم ساحل ،پاهاتو با احتیاط رو ماسه ها می زاشتی،انگاری یه جورایی با ماسه غریبه بودی ،پس مثل همیشه مامان باید آروم آروم با این نعمت زیبای خداوند آشنات می کردم ،که هم خدایی نکرده دلزده نشی و هم ترسی از آب دریا در وجود نازنینت حک نشه،آخه مامان عاشق دریا م و می خوام اون حس خوب نسیم روح بخش ساحل  رو در کنار تو بارها و بارها تجربه کنم...  یه تپه ساختیم با خونه های قدیمی و شمام با صدف اونها رو تزیین کردی و بیشتر لذت بردی که خرابشون کنی... خوش باش خوشی مادر.. این قیافه مال همون حس ناخوشایندی...
22 تير 1393

تولد بابا جون

پشتم به تو گرم است. نمی‏دانم اگر تو نبودی، زبانم چطور می‏چرخید، صدایت نزنم! راستش را بخواهی، گاهی، حتی وقتی با تو کاری ندارم، برای دل خودم صدایت می‏زنم؛ بابا! آن‏قدر با دست‏هایت انس گرفته‏ ام که گاهی دلم لک می‏زند، دستانم را بگیری. هر بار دستانم را می‏گیری، خیالم راحت می‏شود؛ می‏دانم که هوایم را داری و من میان ازدحام غریبی، گم نمی‏شوم و تو هیچ وقت دستم را رها نمی‏کنی... . دوستت دارم بابا جون،تولدت مبارک ممنونم ازت خدا جون و ممنونم ازبابا جون که با همه دغدغه کاریت ،آرزوی زیارت آقامون امام رضا (ع) رو برامون فراهم کردی.ممنونم همسرم ،دلم لک زده بود واسه گنبد طلایی ضامن آ...
11 تير 1393

طاهای 23 ماهه ما

  نازنینم ،ناتوانم از بیان عشقم به وجود نازنینت و چقدر زیبا می گوید از قلب عاشق من ،این استاد زنده یاد :: یک ماه مانده به پایان دو سالگیت مبارک...میوه دل مادر.... عشق فرزند   ايثار را ببين ! به شكوه خلقت هستي است! اخلاص را بنگر ! به زلالي ملكوت خداوند است! عشق فرزند؟ چه ميگويم ؟ عشق خدا به انسان نيز به اين گونه است.به گفته اوپانيشاد: ِ‌ِ"مهراوه ي من ، آنچنان دوستت مي دارم كه خود را قرباني تو مي كنم هنر خويش را قرباني تو مي كنم. ايمان خويش را قرباني تو ميكنم ميراث هايم را قرباني تو ميكنم مركبم را ، همه ي هستيم را ، گذشته ...
28 خرداد 1393